سید همایون شاه (عالمی)
عید ِ قربان
هله هله بوسه ام ده عید ِ قربان آمده
حاجی اندر مکه از پیغام ِ جانان آمده
سیل ِ قلب ِ پُر گداز آنجا بشدت میتپد
از حرم لبیک گویا تا به میدان آمده
تا صفا و مروه از زمزم به عشق آراستند
از جمالش جام ِ کوثر نیز ارزان آمده
شد سپید و سرخ در دشت ِ مُنا قربانگاه
بحر لولو دیدم آنجا پُر ز مرجان آمده
جلوه ی ِ ذات ِ احد میزد تجلی با شکوه
در عرفه نور ِ اقدس پرتو افشان آمده
ریشه ی ایمان گویم نیست جز در دل پدید
عاشقی ما فوق ِ دام ِ کفر و ایمان آمده
در عبادت ها طریق عشق افضل میشود
عشق همچون روح در جسم ضعیفان آمده
قصه ی سنگ سیاه کم گو که نورذوالجلال
بر دلی تابد که آنجا عشق تابان آمده
مطلع خورشید ِ عشق آمد به قلب ِ هاجره
تا نَفَس میزد تضرع لطف ِ یزدان آمده
زآنکه اسماعیل میزد پای کوچک برزمین
از فلک خیل ِ ملائک شاد و خندان آمده
چشمه ی آبی مگو بحری ز کوثر سر بزد
کثرت ِ این لطف ِ یزدان کی بپایان آمده
کسوَت ِ کعبه مبین در ظاهر ِ رقصان وی
قوتی اندر قلوب و جسم در جان آمده
آدم آمد ، نوح آمد ، ساز ِ ابراهیم شد
کعبه را آخر محمد لطف ِ رحمان آمده
آدمیت در فلاح از طفل ِ اسماعیل شد
در فنای ِ جهل دیدم آب ِ حیوان آمده
خانه ی دل همچو کعبه خالی از اغیار کن
عشق اندر قلب ِ عاشق بهر طوفان آمده
بیدل پُر دل به شعری گفت رنگین نکته را
بشنو اینجا کز زبانش عشق اینسان آمده
( سال ها در کعبه و بتخانه مینالد حیات)
از حیات ِ عشق گوید حرص بیجان آمده
(تا ز بزم عشق یک دانای راز آید برون)
پرتو ِ نور ِ تجّلی گاه پایان آمده
ای بسا آباد دیدم کعبه در دشت ِ حجاز
کعبه ی دل ها چرا امروز ویران آمده ؟
خیز همت کن خدا را قصد ِ ذبح نفس کن
بی تکلف سهل دیدم ذبح ِ حیوان آمده
در طواف کعبه ی دل رابعه رقصان بشد
دید کعبه درطوافش مست و رقصان آمده
آئینه از عشق دارم بس (همایون) در جهان
جان بکف دارم بعشقش در نفَس جان آمده
سید همایون شاه (عالمی)
21 نوامبر 2009م
وزیر اکبر خان مینه
کابل – افغانستان